

با توجه به آمار ارائه شده توسط رسانه هاي مختلف، چه در حوزه سينما و چه در حوزه بازيهاي ويدئويي طرفداران عناوين پر زد و خورد با صحنههاي ويژه بسيار بالا تر از سبکهاي ديگر است. بنا بر اين و با توجه به اين قاعده، استوديو بازي سازي مشهور Avalanche سري بازيهاي Just Cause را ارائه داد. اين سري از بازيها با مراحل پر زد و خورد بسيار و صحنههاي هاليوودي هيجان و آدرنالين را در رگ گيمر ها جاري مي کردند.
همان طور که مي دانيد اين بازي تا نسخه دوم در انحصار کامپيوتر بود تا اينکه در نسخه سوم علاوه بر کامپيوتر شاهد انتشارش براي کنسول هاي نسل هشتمي نيز بوديم.
داستان بازي باز هم مانند نسخههاي پيشينش روايت گر زندگي فردي به نام ريکو سرپيکو رودريگز است. پس از گذشت شش سال از وقايع نسخه دوم، ريکو براي آرامش به سرزمين مادري خود يعني جزيره کوچک مديچي در مديترانه مي رود. اما همه چيز به خوبي و خوشي پيش نمي رود و ريکو با ورودش به اين جزيره متوجه حکمراني ديکتاتوري ظالم به نام ژنرال سباستيانو دي راولو در سرزمين مادرياش مي شود. طبيعتاً مانند بسياري از آثار هاليوودي با اين محوريت داستاني ريکو تصميم مي گيرد براي پايان بخشيدن به حکومت ژنرال به قلب تشکيلاتش بزند. داستان بازي به همين چند خط خلاصه مي شود و در يک کلام چيزي براي گفتن ندارد! البته اين طبيعي است که عناويني چون جاست کاز نياز به داستان غني براي پيش روي خود ندارند.